دومین عید غدیر و شکستن نمکدون
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ پسرم خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 25840
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1


خاطرات پسری




عیدت مبارک پسرم 

 ایشاله همیشه دعای جدت پشت و پناهت باشه عزیزم .

به مناسبت عید بابا جون اینا رو دعوت کردیم و یه شام چرب و چیلی دور هم خوردیم

بابا بزرگینا هم جشن عروسی دعوت بودن برای همین نتونستن بیان.

خوش گذشت ، مخصوصا با شیرینکاری فسقلی مجلس .

ده روز پیش تولدت بود . و چون خسته بودی عکس خوبی هم نتونستیم باهات بگیریم،

برای همین من تزئینات رو جمع نکردم که عید پسرم شادتر برگذار بشه .

ولی زهی خیال باطل که بازم بعد از دو تا عکس شروع کردی به بی قراری و من مطمئن شدم که

از عکس گرفتن بدت میاد .

نمکدون رو هم می خواستی ، دادن دستت که سرت گرم بشه تا تو عکس چهره ات خندون بشه.

به خاله گفتم بگیر ازش می شکندش ، سابقه داشته ، فنجونمم شکسته قبلا

اما کی می تونست ازت بگیره ، خلاصه تو همین گیر و دار خوشحالی کردی و نمکدون ها رو کوبیدی به هم

و ...

خاله الی هم مدام داشت عکس می گرفت تا شاید از بین عکس ها یکی دوتاش خوب از آب دربیاد.

ببین چه عکسایی شده ، به به

 

بومممممممممممممم

نمکدونهای سرویس چینی مامان رو به همین راحتی شکستی

فدای سرت ، من ترسیدم که نکنه آسیبی بهت برسه که خدا رو شکر چیزی نشد

با بغض بهم نگاه کردی که بزنی زیر گریه ، گفتم اشکال نداره مامان ، مامانی اینا هم حواستو پرت کردن

که گریه نکنی

بغل باباجون بودی و حسابی نمک بارون شد

بعد عمو علیرضا بغلت کرد و منم خورده های چینی رو جمع کردم و بابا هم جاروبرقی کشید

 من فدای چهره آروم و مغمومت برم

همه زندگیم فدات

 

فکر نمی کردیم بتونی چینی با این ضخامت رو بشکنی

اینم خاطره یا یاد موندنی دومین عید سید کوچولم .

 



نظرات شما عزیزان:

صفورا مامان آوا
ساعت9:00---15 مرداد 1392
هههههههههه چه بامزه شکسته و عکس هم گرفتید

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 2:10 ::  نويسنده : مامان